۱۶۳ بار خوانده شده

بخش ۹۱ - صفی الدین یزدی علیه الرّحمة

شیخی است عارف و فاضلی است واقف. قدوهٔ اهل کمال و زبدهٔ ارباب وجد وحال. با طغانشه بن مؤید معاصر بوده و سلطان مذکور آن جناب را تعظیم و تکریم بلیغ می‌فرمود و اما شیخ از بیم قال و قیل جهلای علما طریقهٔ خود را مستور می‌داشته و در خفا همت بر تربیت مریدان می‌گماشته و این اشعار از نتایج طبع اوست:
مِنْاشعاره

چه دردست این که عشقش نام کردند
وزو آشوب خاص و عام کردند

خراباتیست اندر عشق کانجا
می از خونِ جگر در جام کردند

به یک ساغر در آن میخانه ما را
چنین سرمست و بی آرام کردند
٭٭٭

نه یکی روز ز وصل تو نشان یافته‌ام
نه یکی شب ز فراق تو امان یافته‌ام

به دو جو بر من اگر هر دو جهان گم گردد
چون ترا یافته‌ام هر دو جهان یافته‌ام
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۹۰ - صفی الدین اردبیلی طاب ثراه
گوهر بعدی:بخش ۹۲ - صفایی اصفهانی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.