هوش مصنوعی:
عماد الدین فقیه شاعری مشهور در دوره آل مظفر بود که مورد احترام سلاطین زمان خود قرار داشت. او در سال 773 هجری درگذشت. دیوان اشعار او شامل مثنویهایی مانند صفانامه، محبت نامه، طریقت نامه، ره نامه، فاتحة الاخلاص و همچنین قصاید، غزلیات و رباعیات است. اشعار او از کیفیت بالایی برخوردارند و مضامین عرفانی، اخلاقی و اجتماعی را در بر میگیرند. نمونههایی از اشعار او در متن ذکر شدهاست.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عرفانی و اخلاقی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، درک برخی از اشعار نیاز به دانش ادبی و تاریخی دارد که معمولاً در سنین بالاتر کسب میشود.
بخش ۱۰۷ - عماد کرمانی نَوَّرَ اللّهُ مَرْقَدَهُ
عماد الدین فقیه مشهور است در عهد دولت آل مظفر. از سلاطین زمان تعظیم و تکریم یافته و در سنهٔ ۷۷۳ به روضهٔ رضوان شتافتند. دیوانش به نظر رسیده، مشتمل است بر مثنویات چند که صفانامه و محبت نامه و طریقت نامه و ره نامه و فاتحة الاخلاص و قصاید و غزلیات و رباعیات است. اشعار خوب دارد. از آنهاست:
غم این تودهٔ خاک از دل مستان مطلب
کاین غباریست که بر خاطر هشیارانست
٭٭٭
عالمی از سر زلف تو پریشان و هنوز
از سرِ زلف تو بویی به مشامی نرسد
٭٭٭
بر خیز تا بجوییم از هر دری مرادی
کز در به روی بستن کاری نمیگشاید
٭٭٭
طاعت ناقص من موجب کفران نشود
راضیم گر مدد علت عصیان نشود
٭٭٭
وصلش به جستجو نتوان یافتن ولی
آن به که عمر در سر این جستجو رود
٭٭٭
گر ز طلب روی نتابد مرید
عاقبت الامر بیابد مراد
٭٭٭
هیچ دانی دولت من از کجاست
از دَرِ دلها گدایی کردهام
٭٭٭
ما که امروز گرانان جهانیم اینیم
که سبک روحتر از عیسی مریم بودیم
ایضاً قطعةٌ فی المَوعظَةِ والنّصیحةِ
بر لوح جان نوشتهام از گفتهٔ پدر
روز ازل که تربت او باد عنبرین
کای طفل اگر به صحبت افتادهای رسی
شوخی مکن به چشم حقارت درو مبین
گر در جهان دلی ز تو خرم نمیشود
باری چنان مکن که شود خاطری غمین
بر شیر از آن شدند بزرگان دین سوار
کآهستهتر ز مور گذشتند بر زمین
باری بجز خدا نتوان خواستن عماد
یا مستعانُ عَوْنَکَ إیّاکَ نَسْتَعِیْنُ
غم این تودهٔ خاک از دل مستان مطلب
کاین غباریست که بر خاطر هشیارانست
٭٭٭
عالمی از سر زلف تو پریشان و هنوز
از سرِ زلف تو بویی به مشامی نرسد
٭٭٭
بر خیز تا بجوییم از هر دری مرادی
کز در به روی بستن کاری نمیگشاید
٭٭٭
طاعت ناقص من موجب کفران نشود
راضیم گر مدد علت عصیان نشود
٭٭٭
وصلش به جستجو نتوان یافتن ولی
آن به که عمر در سر این جستجو رود
٭٭٭
گر ز طلب روی نتابد مرید
عاقبت الامر بیابد مراد
٭٭٭
هیچ دانی دولت من از کجاست
از دَرِ دلها گدایی کردهام
٭٭٭
ما که امروز گرانان جهانیم اینیم
که سبک روحتر از عیسی مریم بودیم
ایضاً قطعةٌ فی المَوعظَةِ والنّصیحةِ
بر لوح جان نوشتهام از گفتهٔ پدر
روز ازل که تربت او باد عنبرین
کای طفل اگر به صحبت افتادهای رسی
شوخی مکن به چشم حقارت درو مبین
گر در جهان دلی ز تو خرم نمیشود
باری چنان مکن که شود خاطری غمین
بر شیر از آن شدند بزرگان دین سوار
کآهستهتر ز مور گذشتند بر زمین
باری بجز خدا نتوان خواستن عماد
یا مستعانُ عَوْنَکَ إیّاکَ نَسْتَعِیْنُ
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۱۰۶ - علی شیرازی نَوَّرَ اللّهُ رَوْحَهُ
گوهر بعدی:بخش ۱۰۸ - علی قزوینی رحمة اللّه علیه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.