۱۸۲ بار خوانده شده
از مشایخ کرام و افاضل عالی مقام و در طریقت صاحب مقامات عظام بوده و طالبان را تربیت مینمود. زیاده بر این از حالاتش اطلاعی حاصل نگردید. از اوست:
عشق آمد و خاک محنتم بر سر ریخت
وز برق بلا به خرمنم اخگر ریخت
خون در رگ و ریشهٔ دلم سوخت چنان
کز دیده به جای اشک خاکستر ریخت
٭٭٭
عشق آمدو آتشی به جانم افروخت
پروانه صفت سوز و گدازم آموخت
خاکستر من اگر به دوزخ ریزند
دوزخ داند چگونه میباید سوخت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
عشق آمد و خاک محنتم بر سر ریخت
وز برق بلا به خرمنم اخگر ریخت
خون در رگ و ریشهٔ دلم سوخت چنان
کز دیده به جای اشک خاکستر ریخت
٭٭٭
عشق آمدو آتشی به جانم افروخت
پروانه صفت سوز و گدازم آموخت
خاکستر من اگر به دوزخ ریزند
دوزخ داند چگونه میباید سوخت
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۱۲۵ - قادری هندوستانی
گوهر بعدی:بخش ۱۲۷ - قطب جامی قُدِّسَ سِرُّهُ
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.