۲۰۶ بار خوانده شده

فصل ۱۰۳

آنکه محب قصد خواب کند از آن جهت بود که وقتی در خواب خیال او دیده باشد در آرزوی آن پیوسته سر ببالین انتظار باز نهاده باشد و چشم از کُرب و محنت بر هم نهاده باشد که بدان دولت باز رسد لا اِله الاّ اللّه شاه شجاع کرمانی قَدّسَ اللّهُ رَوُحَهُ چهل سال بخفت چون ناگاهی در خواب شد جمال ذوالجلال در خواب دید از غایت عشق گفت بار خدایا من این عزت را در بیداری می‌طلبیدم در خواب یافتم خطاب آمد که یا شاه این عزت ثمرۀ آن بیداریهاست بعد از آن شاه قَدّسَ اللّهُ رَوُحَهُ همیشه جامه در سر کشیدی بعد از گذاردن فرض و سنت سر بر بالین انتظار باز نهادی و میگفتی:

رَاَیْتُ سرّورقَلبی فی مَنامی
فَاحْببتُ التنعُسَ وَالمَناما

در خواب خیال تو مرا یاد کند
آید بر من دل مرا شاد کند

دل پندارد که من ترا یافته‌ام
بیدار شود هزار فریاد کند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:فصل ۱۰۲
گوهر بعدی:فصل ۱۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.