هوش مصنوعی:
شیخ ابوسعید ابوالخیر در نیشابور با مخالفانی از جمله قاضی صاعد روبرو بود که بهرغم عدم ابراز مخالفت آشکار، در باطن کرامات اولیا را انکار میکرد. قاضی برای آزمایش ادعای شیخ مبنی بر پرهیز از حرام، دو بره (یکی حلال و دیگری حرام) را به یک شکل آماده کرد و به سوی خانقاه فرستاد. در راه، غلامان ترک بره حرام را ربودند و تنها بره حلال به شیخ رسید. شیخ با اشاره به این اتفاق، قاضی را سرزنش کرد و او از انکار خود توبه کرد.
رده سنی:
14+
محتوا دارای مفاهیم عرفانی و اخلاقی است که برای درک عمیقتر، به بلوغ فکری نیاز دارد. همچنین اشاره به موضوع حرام و حلال ممکن است برای کودکان کمسنوسال نامفهوم باشد.
حکایت شمارهٔ ۳۴
هم درآن وقت که شیخ قدس اللّه روحه العزیز بنشابور بود او را منکران بودند و ازآن جمله یکی قاضی صاعد بود کی ذکر او رفته است و اگرچ بظاهر انکار نمینمود از باطنش بیرون نمیشد کی اصحاب رأی کرامت اولیا را منکر باشند و او مقدم ایشان بود. روزی قاضی را گفتند کی بوسعید میگوید کی اگر همه عالم خون طلق گیرد ما جز حلال نخوریم. او گفت من امروز این مرد را بیازمایم. فرمود تا دو برۀ فربه یکسان آوردند و هر دو رابها دادند یکی از وجه حلال دیگر از حرام و هر دو را بیک شکل بیاراستند و بیک رنگ بریان کردند و بر دو طبق بنهادند و گفت من بسلام شیخ میروم شما این بریانها بر اثر من بیارید خدمتکاران بریانها بر سر نهادند و میآوردند چون بسر چهار سوی رسیدند غلامان ترک مست بدیشان باز خوردند و تازیانها در نهادند و کسان قاضی را بزدند وآن برۀ که حرام بود در ربودند. ایشان از در خانقاه درآمدند و یک بریان درآوردند و بخدمت بنهادند. قاضی بخشم در ایشان نگاه کرد و در اندرون اوصفرا بشورید. شیخ روی بوی کرد و گفت ای قاضی مردار سگانرا و سگان مردار را وحرام به حرام خوار رسد و حلال به حلال خوار رسید تو صفرا مکن. قاضی از حال خود بشد و آن انکار که در باطن داشت برداشت و توبه کرد و عذرها خواست و از خدمت شیخ معتقد بازگردید.
تعداد ابیات: ۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:حکایت شمارهٔ ۳۳
گوهر بعدی:حکایت شمارهٔ ۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.