هوش مصنوعی:
متن شامل چند حکایت و سخنان عرفانی و اخلاقی است. در بخشی، شیخ به مردی که بلند گریه میکند توصیه میکند که اگر میخواهد مانند او سخن بگوید، باید مانند او صبر پیشه کند. در بخش دیگری، حدیثی از پیامبر(ص) نقل میشود درباره گناهکارانی که اشک میریزند. همچنین، حکایتی از پیر بوالفضل حسن بیان میشود که در پاسخ به کسی که او را در خواب مرده دیده، میگوید کسی که برای خدا زندگی کند، هرگز نمیمیرد.
رده سنی:
15+
محتوا شامل مفاهیم عرفانی و اخلاقی است که برای درک عمیقتر، نیاز به بلوغ فکری و شناختی دارد. همچنین، برخی از عبارات و اصطلاحات به کار رفته ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسال قابل فهم نباشد.
حکایت شمارهٔ ۲۲
شیخ گفت کی از بوالقسم بشر یاسین شنیدم که روزی ما را گرفت یا باسعید:
مرد باید که جگر سوخته خندان بودا
نی همانا که چنین مرد فراوان بودا
روزی شیخ را سخنی میرفت و بسیاری پیران و عزیزان نشسته بودند یکی از میان قوم به بانگ بلند بگریست چنانک جمع را از آن گریستن او زحمتی بود هرچ بیشتر. شیخ به نظر هیبت در آن مرد نگاه کرد و گفت: اِنْ شِئْتَ اَنْ تقُول کَما قُلتُ فَاقعد کَما قعدتُ فَانَ منْ ثَبتَ نَبَتَ وَمَنْ صَبَر ظَفَرَ. پس گفت: سَمِعْتُ اَنّ عقبةَ ابنَ عامِر قالَ، قالَ رَسُولُ اللّه صَلَّی اللّه عَلَیْه وَسَلَّم اِذا تَمَّ فُجُورُ العبدِ ملک عَیْنَیْه فَبَکی بِهِما ماشاء پس گفت:
لَوْاَنّ دُونَکَ بَحْرُ الصِّینِ مُعْتَرِضاً
لخلْتَ ذاکَ سَراباً ذاهِبَ الْاَثَرِ
وَلَوْدَعَیْتُ وَفِیما بَینَنا سَقَرٌ
لَهوَّنَ الشَّوقُ خَوْضَ النّارِ فی السَّقَرِ
و هم شیخ ما گفت که روزی مردی به نزدیک پیر بوالفضل حسن درآمد و گفت ای شیخ دوش ترا بخواب دیدهام مرده و بر جنازه نهاده، پیر بوالفضل گفت آن خواب خود را دیدۀ! ایشان هرگز نمیرند مَنْ عاشَ لِلّه لایَمُوتُ اَبَداً.
مرد باید که جگر سوخته خندان بودا
نی همانا که چنین مرد فراوان بودا
روزی شیخ را سخنی میرفت و بسیاری پیران و عزیزان نشسته بودند یکی از میان قوم به بانگ بلند بگریست چنانک جمع را از آن گریستن او زحمتی بود هرچ بیشتر. شیخ به نظر هیبت در آن مرد نگاه کرد و گفت: اِنْ شِئْتَ اَنْ تقُول کَما قُلتُ فَاقعد کَما قعدتُ فَانَ منْ ثَبتَ نَبَتَ وَمَنْ صَبَر ظَفَرَ. پس گفت: سَمِعْتُ اَنّ عقبةَ ابنَ عامِر قالَ، قالَ رَسُولُ اللّه صَلَّی اللّه عَلَیْه وَسَلَّم اِذا تَمَّ فُجُورُ العبدِ ملک عَیْنَیْه فَبَکی بِهِما ماشاء پس گفت:
لَوْاَنّ دُونَکَ بَحْرُ الصِّینِ مُعْتَرِضاً
لخلْتَ ذاکَ سَراباً ذاهِبَ الْاَثَرِ
وَلَوْدَعَیْتُ وَفِیما بَینَنا سَقَرٌ
لَهوَّنَ الشَّوقُ خَوْضَ النّارِ فی السَّقَرِ
و هم شیخ ما گفت که روزی مردی به نزدیک پیر بوالفضل حسن درآمد و گفت ای شیخ دوش ترا بخواب دیدهام مرده و بر جنازه نهاده، پیر بوالفضل گفت آن خواب خود را دیدۀ! ایشان هرگز نمیرند مَنْ عاشَ لِلّه لایَمُوتُ اَبَداً.
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:حکایت شمارهٔ ۲۱
گوهر بعدی:حکایت شمارهٔ ۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.