هوش مصنوعی:
درویشی پس از سفرهای طولانی و خستهکننده به نزد شیخ میرود و از نرسیدن به آرامش شکایت میکند. شیخ به او میگوید که مشکل از سفر کردن نیست، بلکه از جستجوی مراد خود است. اگر او از خودگذشتگی میکرد، هم خودش به آرامش میرسید و هم دیگران از او آرامش میگرفتند. در نهایت اشاره میکند که رهایی از زندان نفس، انسان را به راحتی میرساند.
رده سنی:
14+
محتوا دارای مفاهیم عرفانی و اخلاقی است که برای درک عمیقتر، به بلوغ فکری نیاز دارد. نوجوانان و بزرگسالان بهتر میتوانند از این درسهای اخلاقی بهرهمند شوند.
حکایت شمارهٔ ۲۸
روزی درویشی بمیهنه رسید و همچنان با پای افزار پیش شیخ آمد و گفت ای شیخ بسیار سفرکردم و قدم فرسودم و نه آسودم و نه آسودۀ را دیدم. شیخ گفت هیچ عجب نیست، این سفر که تو کردی مراد خود جستی، اگر تو درین سفر نبودیی و یکدم بترک خود گفتیی هم تو بیاسودیی و هم دیگران بتو بیاسودندی. زندان مرد بود مرد است، چون قدم از زندان بیرون نهاد به راحت رسید.
تعداد ابیات: ۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:حکایت شمارهٔ ۲۷
گوهر بعدی:حکایت شمارهٔ ۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.