هوش مصنوعی: روزی شیخ به گرمابه‌ای در نشابور رفت. خواجه امام بومحمد جوینی به دیدار او آمد، اما متوجه شد شیخ به حمام رفته است. او نیز به حمام رفت و از شیخ پرسید که آیا حمام خوب است. شیخ پاسخ داد که حمام به دلیل حضور او خوب است، اما بهتر است که حمام به دلیل سادگی و نداشتن تجملات (فقط یک ایزار و سطل) خوب باشد، نه به دلیل حضور افراد خاص.
رده سنی: 12+ متن دارای مفاهیم عرفانی و اخلاقی است که ممکن است برای کودکان کم‌سن قابل درک نباشد. همچنین، زبان آن کمی قدیمی است و نیاز به توضیح دارد.

حکایت شمارهٔ ۴۰

آورده‌اند کی روزی شیخ به گرمابه شد در نشابور، خواجه امام بومحمد جوینی به سلام شیخ آمد بخانقاه، گفتند شیخ به حمام است، او نیز بموافقت شیخ به حمام شد. چون درآمد شیخ گفت این حمام خوش هست؟ بومحمد گفت هست. گفت از چه خوش است؟ گفت از برای آنکِ شیخ اینجاست. شیخ گفت به ازین باید، گفت شیخ بفرماید شیخ گفت از بهر آنک با تو ایزاری و سطلی بیش نیست و آن نیز آنِ تونیست.
تعداد ابیات: ۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:حکایت شمارهٔ ۳۹
گوهر بعدی:حکایت شمارهٔ ۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.