هوش مصنوعی: شیخ در حال رفتن به یک مراسم تعزیت در نیشابور بود. وقتی بزرگان شهر برای تعریف و تمجید از او آمدند، از دیدن شیخ متحیر شدند و نتوانستند چیزی بگویند. از مریدان شیخ پرسیدند که چه لقبی به او بدهند. شیخ متوجه شد که چه می‌گویند و به آنها گفت: «هیچ کس بن هیچ کس را راه دهید!» بزرگان این را شنیدند، شیخ را دیدند و همگی خوشحال شدند و گریستند.
رده سنی: 12+ متن دارای مفاهیم عرفانی و اخلاقی است که ممکن است برای کودکان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، داستان نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد تا پیام‌های عمیق آن درک شود.

حکایت شمارهٔ ۸۴

روزی شیخ قدس اللّه روحه العزیز در نشابور بتعزیتی می‌رفت، معرفان پیش شیخ آمدند و خواستند کی شیخ را تعریفی کنند چنانک رسم ایشان بود. چون شیخ را بدیدند فرو ماندند، ندانستند کی چه گویند از مریدان شیخ پرسیدند که شیخ را چه لقب گوییم؟ شیخ را معلوم شد کی چه گویند، ایشان را گفت در روید و آواز دهید کی: هیچ کس بن هیچ کس را راه دهید! همۀ بزرگان بشنیدند، سربرآوردند، شیخ را دیدند کی می‌آمد و همه را وقت خوش شد و بگریستند.
تعداد ابیات: ۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:حکایت شمارهٔ ۸۳
گوهر بعدی:حکایت شمارهٔ ۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.