هوش مصنوعی: شیخ براهی از کنار کناسانی می‌گذرد که در حال پاک‌کردن نجاست بودند. صوفیان با دیدن آن‌ها فرار می‌کنند، اما شیخ آن‌ها را صدا می‌زند و می‌گوید که این نجاست با زبان حال به ما می‌گوید که شباهتی به شما دارد و از ما باید گریخت، نه از شما. این سخن باعث گریه و تأثر جمع می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و اخلاقی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به نجاست و مفاهیم انتزاعی مانند «زبان حال» نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

حکایت شمارهٔ ۸۵

روزی شیخ براهی می‌گذشت، کناسان مبرز پاک می‌کردند و آن نجاست بخیک بیرون می‌آوردند، صوفیان چون آنجا رسیدند خویشتن فراهم گرفتند و می‌گریختند. شیخ ایشان را بخواند و گفت این نجاست بزفان حال با ما سخنی می‌گوید. بیک شب کی با شما صحبت داشتیم برنگ شما شدیم، از ما بچه سبب می‌گریزید؟ ما را از شما باید گریخت! چون شیخ این سخن تقریر کرد فریاد از جمع برآمد و بگریستند وحالتها رفت.
تعداد ابیات: ۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:حکایت شمارهٔ ۸۴
گوهر بعدی:حکایت شمارهٔ ۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.