هوش مصنوعی: این متن شعری است که به ستایش و توصیف یک پادشاه یا حاکم قدرتمند می‌پردازد. در این شعر، از شکوه و عظمت پادشاه، قدرت نظامی او، عدالتش، و تأثیر او بر جهان سخن گفته می‌شود. همچنین، به مرگ پادشاه و میراث او اشاره می‌شود و آرزو می‌شود که وارثانش نیز به همان اندازه قدرتمند و عادل باشند. در پایان، شاعر از خداوند طلب آمرزش و رحمت برای خود و پادشاه می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن به دلیل استفاده از زبان شعری پیچیده و مفاهیم عمیق فلسفی و تاریخی، برای مخاطبانی مناسب است که توانایی درک و تحلیل متون ادبی کلاسیک را دارند. همچنین، مفاهیم مرتبط با قدرت، مرگ، و میراث ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد.

بخش ۱۲۱ - تأسف بر مرگ شمس‌الدین محمد جهان پهلوان

چه می‌گفتم سخن محمل کجا راند
کجا می‌رفتم و رختم کجا ماند

به سلطانی چو شه نوبت فرو کوفت
غبار فتنه از گیتی فرو روفت

شکوهش پنج نوبت بر فلک برد
نفاذش کرد هفت اقلیم را خرد

خروش طبل وی گفتی دو میل است
که می‌دانست کان طبل رحیل است

نفیر کوس گفتی تا دو ماهست
که را در دل که شه در کوچگاهست

بران اورنگش آرام اندکی بود
چو برقش زادن و مردن یکی بود

بری ناخورده از باغ جوانی
چو ذوالقرنین از آب زندگانی

شهادت یافت از زخم بداندیش
که باداش آن جهان پاداش ازین بیش

سه پایه بر فلک زد زین خرابی
گذشت از پایه خاکی و آبی

گر آن دریا شد این درها بجایند
که بر ما بیش از آن درها گشایند

گر او را سوی گوهر گرم شد پای
نسب‌داران گوهر باد بر جای

گر او را فیض رحمت گشت ساقی
جهان بر وارثانش باد باقی

گر او را خاک داد از تخته‌بندی
مباد این تخت گیران را گزندی

گر او بی‌تاج شد تاجش رضاباد
سر این تاج‌داران را بقا باد

خصوص آن وارث اعمار شاهان
نظرگاه دعای نیک خواهان

موید نصره‌الدین کافرینش
ز نام او پذیرد نور بینش

پناه خسروان اعظم اتابک
فریدون‌وار بر علم مبارک

ابوبکر محمد کز سر داد
ابوبکر و محمد را کند شاد

به شاهی تاج بخش تاج‌داران
به دولت یادگار شهریاران

به دانائیش هفت اختر شکرخند
بمولائیش نه گردون کمربند

ستاره پایه تخت بلندش
فلک را بوسه گه سم سمندش

سریرش باد در کشور گشائی
وثیقت نامه کشور خدائی

جهان را تا ابد شاه جهان باد
بر آنچ امید دارد کامران باد

سعادت یار او در کامرانی
مساعد با سعادت زندگانی

سخن را بر سعادت ختم کردم
ورق کاینجا رساندم در نوردم

خدایا هر چه رفت از سهوکاری
بیامرز از کرم کامرزگاری

روانش باد جفت شادکامی
که گوید باد رحمت بر نظامی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۲۰ - طلب کردن طغرل شاه حکیم نظامی را
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.