هوش مصنوعی: این متن شعری است که به بیان دردها و رنج‌های عاشقانه و روحی می‌پردازد. شاعر از غم و اندوه، عشق نافرجام، و ناامیدی سخن می‌گوید و با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند گل، ساغر، و خاک، احساسات خود را بیان می‌کند. همچنین، اشاره‌ای به زهد و ریا در دل مرده‌ی زاهد دارد و از تضاد بین ظاهر و باطن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد روحی و ناامیدی نیاز به بلوغ فکری برای درک بهتر دارند.

غزل شمارهٔ ۱۶

بیتو از گلشن چه حاصل خاطر افسرده را
خنده گل دردسر می آورد آزرده را

ساغری خواهم دم آخر مگر همراه او
سوی تن باز آورم جان بلب آورده را

نه همین بیسوز عشقست، از هوس هم گرم نیست
سینه تابوتست گوئی زاهد دل مرده را

کاغذ غم نامه را کردم حنائی از سرشگ
تا بیاد او دهم چشم بخون پرورده را

صورت ظاهر اگر در حسن باشد، آفتاب
آورد تاریکی دل پی بمعنی برده را

دل مکن از دوست گر خواهی باو پیوست باز
کس بگلبن تا یکی بندد گل افسرده را

چون زخاک خاکساری گل دمیدن سر کند
سر شود یکدسته گل خاک بر سر کرده را

چشم مست او کجا پروای دل دارد کلیم
هیچ نسبت نیست با می خورده پیکان خورده را
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.