هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از عشق و درد فراق سخن می‌گوید. او از شرم و اضطراب، نشانه‌های عشق روی معشوق، و رنج‌های خود می‌نویسد. طبیعت نیز در این شعر نقش دارد و عناصری مانند آفتاب، آب، و نسیم به عنوان نمادهایی از عشق و اضطراب به کار رفته‌اند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه است که درک آن به بلوغ فکری و احساسی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۴۲

چند از شرم تو باشد در نقاب
رخ بپوشان تا برآید آفتاب

بر سر هر عضو من دردت نهاد
نقطه داغی نشان انتخاب

تا در آب افتاده عکس عارضت
می نیاسودست موج از اضطراب

بر بیاض دیده از خون جگر
می نویسم خط بیزاری خواب

می کند هر شام در تحت الثری
خاک از رشک تو بر سر آفتاب

دسته گل تحفه می آرد نسیم
تا برد از سینه ام بوی کباب

شب کلیم از دیده می بارد سرشک
روز از منزل برون می ریزد آب
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.