هوش مصنوعی:
متن بالا یک شعر عاشقانه و عرفانی است که از احساسات عمیق، درد عشق، ناامیدی و جستجوی معنا در زندگی سخن میگوید. شاعر از مفاهیمی مانند عشق، سوختن، خاکساری، و گردش روزگار استفاده کرده است تا احساسات درونی خود را بیان کند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات مانند 'سوختن' و 'خون دل' ممکن است نیاز به بلوغ عاطفی برای درک صحیح داشته باشند.
غزل شمارهٔ ۵۲
پنبه ها بر روی داغ از آتش دل در گرفت
وقت مرهم خوش که بازم سوختن از سر گرفت
سرکشی با خاکساران کی به جایی می رسد
سرو من از خاک نتوان سایه ی خود برگرفت
من کجا، بد گردی افلاک و انجم از کجا
خاطرم در بزم عیش از گردش ساغر گرفت
گلستان چون ساقی مستان ندارد گلبنی
تا گل ساغر ازو چیدم گل دیگر گرفت
از خشن پوشی برون آورد فیض گلخنم
تن قبای تن نما اکنون ز خاکستر گرفت
بستگی در کار عاشق مایه ی کام دلست
رشته نتواند گهر را بی گره در بر گرفت
اشک را در چشم از لخت جگر نتوان شناخت
طفل خودسر بود رنگ همنشینان برگرفت
برنمی خیزد کلیم، از بستر راحت تنم
پیکر و بستر ز خون دل به یکدیگر گرفت
وقت مرهم خوش که بازم سوختن از سر گرفت
سرکشی با خاکساران کی به جایی می رسد
سرو من از خاک نتوان سایه ی خود برگرفت
من کجا، بد گردی افلاک و انجم از کجا
خاطرم در بزم عیش از گردش ساغر گرفت
گلستان چون ساقی مستان ندارد گلبنی
تا گل ساغر ازو چیدم گل دیگر گرفت
از خشن پوشی برون آورد فیض گلخنم
تن قبای تن نما اکنون ز خاکستر گرفت
بستگی در کار عاشق مایه ی کام دلست
رشته نتواند گهر را بی گره در بر گرفت
اشک را در چشم از لخت جگر نتوان شناخت
طفل خودسر بود رنگ همنشینان برگرفت
برنمی خیزد کلیم، از بستر راحت تنم
پیکر و بستر ز خون دل به یکدیگر گرفت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.