هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که از مفاهیمی مانند عشق، رنج، جدایی، و دیوانگی سخن میگوید. شاعر از دل شکسته، فراق، و اسارت در بند عشق میگوید و به مفاهیمی مانند پند دادن به دیوانگان و رهایی از بند وفا اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، برخی از واژگان و مضامین مانند «دیوانگی» و «اسارت» ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد.
غزل شمارهٔ ۵۴
دل پس از طوف حرم بر در میخانه نشست
هر کجا شیشه می دید چو پیمانه نشست
رفتی از دیده و من دشمن چشمم، که چرا
به سفر زود رود هر که درین خانه نشست
کس گرفتار برابر وی تو چون چشمت نیست
زیر آن تیغ بلا سخت اسیرانه نشست
همنشین می دهیم پند، ولی معذوری
خوی دیوانه گرفت آنکه به دیوانه نشست
بیشتر از همه مرغ دل ما را کشتی
جرمش این بود که در دام تو بی دانه نشست
خواهم از پای خود این بند وفا بردارم
چون نگین چند توان بر در یک خانه نشست
ترک این هرزه روی ها نتوان کرد، کلیم
نمکش رفت چو دیوانه به ویرانه نشست
هر کجا شیشه می دید چو پیمانه نشست
رفتی از دیده و من دشمن چشمم، که چرا
به سفر زود رود هر که درین خانه نشست
کس گرفتار برابر وی تو چون چشمت نیست
زیر آن تیغ بلا سخت اسیرانه نشست
همنشین می دهیم پند، ولی معذوری
خوی دیوانه گرفت آنکه به دیوانه نشست
بیشتر از همه مرغ دل ما را کشتی
جرمش این بود که در دام تو بی دانه نشست
خواهم از پای خود این بند وفا بردارم
چون نگین چند توان بر در یک خانه نشست
ترک این هرزه روی ها نتوان کرد، کلیم
نمکش رفت چو دیوانه به ویرانه نشست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.