۲۰۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۵

عشق را بخت تیره در کارست
جلوه ی شمع در شب تارست

خوش به گرد سر تو می گردد
جگرم خون ز رشک دستارست

بس که بازار خار و خس گرم است
شاهد گل غریب گلزارست

رشک ابروی تو زکارش برد
پشت محراب زان به دیوارست

موبه مویم ز بس که مضطربست
کوکب داغ سینه سیارست

سینه بی ناوکی نخواهد ماند
مرغ این آشیانه بسیارست

نیست مژگان به گرد چشم کلیم
در رهت پای دیده بر خارست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.