هوش مصنوعی: این شعر از کلیم کاشانی بیانگر احساسات شاعر درباره وطن، بی‌رنگی و صداقت، و ناپایداری دنیاست. شاعر از دوگانگی و ناراستی در جامعه شکایت دارد و بر بی‌وطنی و آوارگی خود تأکید می‌کند. همچنین، او به ناپایداری زیبایی‌ها و تغییرات زمانه اشاره می‌کند و سرنوشت خود را با سیه‌بختی جاوید پیوند می‌زند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و سیه‌بختی نیاز به درک و تجربه بیشتری دارند که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

غزل شمارهٔ ۷۶

یکرنگم و در کوی دو رنگیم وطن نیست
سیلم که مدارا بکسی شیوه من نیست

افتادن دیوار کهن، نوشدن اوست
جز مرگ کسی در پی آبادی من نیست

خوبان نپسندند حق صحبت دیرین
نظاره فریبست مطاعی که کهن نیست

جام تهی و برگ خزان دیده نماید
روزیکه ز رخسار تو آئینه چمن نیست

هم طالع اشعار بلندیم به گیتی
ما را هنری بهتر از آواره شدن نیست

مستغنیم از ننگ خورش زانکه درین بزم
چون شیشه مرادست هوس وقف دهن نیست

موجم که سفر از وطنم دور نسازد
آوارگیم باعث دوری ز وطن نیست

دخل کج این شعر شناسان زمانه
گر زلف شود لایق رخسار سخن نیست

مخصوص کلیم است سیه بختی جاوید
این ابر بفرق دگری سایه فکن نیست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.