هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به بیان ناپایداری دنیا، بیوفایی زیباییها، و ارزش فقر و سادگی در مقابل ثروت و تجمل میپردازد. شاعر از گریه و رنج به عنوان واقعیتهای زندگی یاد میکند و خنده و شادی را گذرا و بیوفا میداند. همچنین، اشارهای به ناتوانی انسان در رسیدن به کمال و ارزش معنوی فقر و سادگی دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و انتقاد از دنیا ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد.
غزل شمارهٔ ۹۰
صبح شکفتگی ز شفق کم بهاترست
خو کن به گریه، خنده ز گل بی وفاترست
رسم رهش ز همت اهل جهان مخواه
طفلند و دستشان به دهن آشناترست
ما اجر از عبادت ناکرده می بریم
هر طاعتی که فوت شود بیریاترست
در باغ دهر از خنکی های روزگار
هر جا سموم بیش وزد خوش هواترست
بر ساز بخت تار کشیدست عنکبوت
طنبور ما ز دست تهی بینواترست
لخت جگر به کوی تو نگرفت قدر اشک
آتش ز آب در همه جا کم بهاترست
دیدم کلیم، فقر غنی، کلبه ی فقیر
ویرانه ی جنون ز همه دلگشاترست
خو کن به گریه، خنده ز گل بی وفاترست
رسم رهش ز همت اهل جهان مخواه
طفلند و دستشان به دهن آشناترست
ما اجر از عبادت ناکرده می بریم
هر طاعتی که فوت شود بیریاترست
در باغ دهر از خنکی های روزگار
هر جا سموم بیش وزد خوش هواترست
بر ساز بخت تار کشیدست عنکبوت
طنبور ما ز دست تهی بینواترست
لخت جگر به کوی تو نگرفت قدر اشک
آتش ز آب در همه جا کم بهاترست
دیدم کلیم، فقر غنی، کلبه ی فقیر
ویرانه ی جنون ز همه دلگشاترست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.