هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره عشق، رنج، و امید است. شاعر از گرمای عشق و شوق درونی سخن میگوید، حتی در شرایط سخت و ناامیدکننده. او به رغم رنجها و کینههای اطراف، هنوز به زندگی و زیباییهای آن امیدوار است. تصاویری مانند آتش افسرده، گلخن، کفن، و شمع، نمادهایی از عشق، مرگ، و روشنایی هستند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، همراه با نمادپردازیهای پیچیده، برای درک و ارتباط بهتر، به بلوغ فکری و تجربهی احساسی بیشتری نیاز دارد. همچنین، برخی مضامین مانند مرگ و رنج ممکن است برای خوانندگان جوانتر سنگین باشد.
غزل شمارهٔ ۱۰۶
بعد وارستگیم سوز تو در تن باقیست
آتش افسرده ولی گرمی گلخن باقیست
پنجه ام را بگریبان کفن بند کنید
که هنوزم هوس جیب دریدن باقیست
سنگ را رحم ازین سنگدلان بیشترست
مهربان شد فلک و کینه دشمن باقیست
با قفس ساخته ام لیک زگلریزی اشک
می توان یافت که شوق گل و گلشن باقیست
شمع کاشانه ما شد شبی آن مایه ناز
عمرها رفت و همان حیرت روزن باقیست
شمع سان گشته بعشق تو گرفتار کلیم
آتش شوق تواش تادم مردن باقیست
آتش افسرده ولی گرمی گلخن باقیست
پنجه ام را بگریبان کفن بند کنید
که هنوزم هوس جیب دریدن باقیست
سنگ را رحم ازین سنگدلان بیشترست
مهربان شد فلک و کینه دشمن باقیست
با قفس ساخته ام لیک زگلریزی اشک
می توان یافت که شوق گل و گلشن باقیست
شمع کاشانه ما شد شبی آن مایه ناز
عمرها رفت و همان حیرت روزن باقیست
شمع سان گشته بعشق تو گرفتار کلیم
آتش شوق تواش تادم مردن باقیست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.