هوش مصنوعی: این متن شعری است که به بیان احساسات عمیق و عاشقانه می‌پردازد. شاعر از درد فراق، عشق ناکام، و ناامیدی سخن می‌گوید و از زیبایی‌های طبیعت و معشوق برای بیان این احساسات استفاده می‌کند. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیمی مانند جوانمردی، حسرت، و اختلافات درونی دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و اختلافات درونی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارند.

غزل شمارهٔ ۱۲۸

هیچگه جوش سرشک از مژه ما کم نیست
اینقدر آب سزاوار گل آدم نیست

ما بنظاره پریشان و خرابیم از آن
شانه از صحبت زلف تو چرا در هم نیست

جرم مستان همه بر گردن خود می گیرد
دختر رز که جوانمرد چو او آدم نیست

همه از حسرت لعل لب او در تابند
سنگ بر سینه زنان کیستکه چون خاتم نیست

نام او در همه دوری بزبانها بودست
روشناس است زمی، شهرت جام از جم نیست

بیرخت تنگدلی بسکه جهانرا بگرفت
در چمن عرصه گنجایش یک شبنم نیست

بسکه دلهای عزیزان ز نفاق از هم گشت
هر کجا بزم شود روی دو کس با هم نیست

چشم داغ تو بسی شور فتادست کلیم
چون نباشد که بغیر از نمکش مرهم نیست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.