هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از حالات سرخوشی و مستی ناشی از می‌نوشی سخن می‌گوید و از قدرت و توانایی‌ای که از آن کسب می‌کند. همچنین، به زیبایی معشوق و تاثیر آن بر خود اشاره می‌کند و از تقدیر و سرنوشت نیز سخن می‌راند. شاعر در نهایت به سکوت به عنوان بهترین بیان اشاره می‌کند.
رده سنی: 18+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و اشاره به می‌نوشی است که برای درک عمیق‌تر نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند تقدیر و سرنوشت ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۱۳۴

سرخوش از می چو نیم موج هوا شمشیر است
ابر تر را چکنم قطره باران تیر است

زور بازوی توانائیم از فیض می است
باده در طبع من آبست که در شمشیر است

موج سان بر سر هر قطره می می لرزم
چه توان کرد مس طبع مرا اکسیر است

بر سرم لشکر غم آمده از کف ننهم
آنچه شمشیر جوانست عصای پیر است

با گل روی تو دعوی نکویی خورشید
برطرف گر نکند زلف تو جانب گیر است

گر بجوشیم بهم ما و تو، ساقی وقتست
ابر و مهتاب بهم همچو شکر با شیر است

در خم زلف تو دلها چه بهم ساخته اند
چون نسازند بپای همه یک زنجیر است

اینقدر فرق میان خط یک کاتب نیست
سرنوشت همه گر از قلم تقدیر است

سبق نطق به پیش همه خواندیم کلیم
آزمودیم، خموشیست که خوش تقریر است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.