هوش مصنوعی: این متن شعری است که از درد و رنج عاشقانه، ناامیدی و اندوه عمیق سخن می‌گوید. شاعر از جگرخونی، اشک‌های سوزان و عشقی ناکام می‌نالد. همچنین، اشاراتی به خطرات بیان حقایق و تلاش برای حفظ عزت نفس در شرایط سخت دارد. تصاویری مانند نخل آه، شاهباز بی‌بال و پر و شمع سحر، نمادهای شاعرانه‌ای هستند که بر عمق احساسات و مفاهیم متن تأکید می‌کنند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و پیچیده است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌های عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات و نمادها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۱۳۷

باغ و راغ من خونین جگرست
نفسی کز دل من تنگ ترست

ز آنچه آن سرو بخود می پیچد
پیچش طره و تاب کمرست

بیزبان باش، نبینی که قلم
با زبانست و سرش در خطرست

آب از اشک جگرسوزی خورد
نخل آهم که سراسر ثمرست

همت عالی ما هست تهی
شاهبازیست که بی بال و پرست

برنگردیده بچشمم تا رفت
خواب با اشک مگر هم سفرست

نکهت گوهر دلها سفته
مژه حکاک عقیق جگرست

بیم سر باشد اگر در ره عشق
چون سرت پای شود بیخطرست

آستین هر که بدستش افتاد
در پی کشتن شمع سحرست

اختر طالع وارون کلیم
نظر تربیتش از شررست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.