هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند نخل، گلدسته، غنچه و بلبل، به بیان دردها و رنج‌های عاشقانه و روحی می‌پردازد. شاعر از ناتوانی در التیام زخم‌ها، ناپایداری پیوندها و ناامیدی در عشق سخن می‌گوید. همچنین، به وضعیت ناگوار اهل جهان اشاره کرده و از نیاز به سکوت در برابر نیک و بد می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و رنج ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۱۳۹

نخل قد تو را چون، صورت نگار جان بست
گلدسته سرین را، زان رشته بر میان بست

از بسکه شد بریده، پیوند راحت از ما
بر زخم ما بشمشیر، مرهم نمی توان بست

جائیکه غنچه سنگست، بر آشیان بلبل
عاشق چسان تواند، خود را بگلرخان بست

آب و گل وجودم از رعشه موج دارست
بی می نمی تواند، مغزم در استخوان بست

هر بستگی که باشد موج می اش کلیدست
پیرمغان گشاید، هر در که آسمان بست

گلشن خوش و هوا خوش، گفتی گر چه باید
باید نقاب گل را، بر روی باغبان بست

تاب تلافی جور، نازک دلان ندارند
بر زخم لاله و گل، مرهم نمی توان بست

از وضع ناگوار اهل جهان دلی پر
دارم کلیم و باید، از نیک و بد زبان بست
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.