هوش مصنوعی:
این شعر از حافظ، نگاهی انتقادی به جهان و ناکامیهای انسانی دارد. شاعر از بیعدالتی، ناپایداری دنیا، و بیتوجهی به ارزشهای اصیل مانند آزادگی و صداقت سخن میگوید. او همچنین به ناامیدی از یافتن حقیقت و رستگاری اشاره میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و انتقادی است که درک آن برای نوجوانان کمسنوسال دشوار خواهد بود. همچنین، مضامین یأس و ناامیدی ممکن است برای گروههای سنی پایین مناسب نباشد.
غزل شمارهٔ ۱۸۴
عمرها رفت که قانون طرب تار ندید
دل بجز دیده تر ساغر سرشار ندید
این جهان دار شفائیست که یک بیمارش
خدمتی غیر تغافل ز پرستار ندید
هر که رفعت طلبد بهره نیابد از فیض
خار را سبز کسی بر سر دیوار ندید
مرد آزاده گرش کار بسوگند افتاد
قسم او بسری بود که دستار ندید
دست رد گر بشناسی سپر حادثه است
از بلا رست سپندی که خریدار ندید
شیشه با آنکه سر حرف مکرر وا کرد
دوش در بزم ترا در سر گفتار ندید
دفترم گر شکرستان سخن گشت چه سود
که بغیر از مگس نقطه هوادار ندید
خضر توفیق که از تربیتم دست کشید
آن طبیبی است که پرهیز ز بیمار ندید
دهر خود مجلس می نیست کلیم، از چه سبب
کس در او آگهی از کار خبردار ندید
دل بجز دیده تر ساغر سرشار ندید
این جهان دار شفائیست که یک بیمارش
خدمتی غیر تغافل ز پرستار ندید
هر که رفعت طلبد بهره نیابد از فیض
خار را سبز کسی بر سر دیوار ندید
مرد آزاده گرش کار بسوگند افتاد
قسم او بسری بود که دستار ندید
دست رد گر بشناسی سپر حادثه است
از بلا رست سپندی که خریدار ندید
شیشه با آنکه سر حرف مکرر وا کرد
دوش در بزم ترا در سر گفتار ندید
دفترم گر شکرستان سخن گشت چه سود
که بغیر از مگس نقطه هوادار ندید
خضر توفیق که از تربیتم دست کشید
آن طبیبی است که پرهیز ز بیمار ندید
دهر خود مجلس می نیست کلیم، از چه سبب
کس در او آگهی از کار خبردار ندید
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.