هوش مصنوعی: این متن شعری است که از درد و رنج‌های عاطفی و اجتماعی سخن می‌گوید. شاعر از بی‌عدالتی، تنگدستی، و ناامیدی در زندگی شکایت دارد و به مفاهیمی مانند غم، گمنامی، و نبود آرامش اشاره می‌کند. همچنین، از عشق نافرجام و جهان ناعادلانه نیز صحبت می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و اجتماعی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار بوده و ممکن است برای آن‌ها سنگین باشد. همچنین، برخی مفاهیم مانند ناامیدی و انتقاد از جامعه نیاز به درک بالاتری از زندگی و تجربه دارد.

غزل شمارهٔ ۱۸۶

جور تو ز پی فغان ندارد
زخم ستمت دهان ندارد

جان گرچه بچشم در نیاید
گمنامی آن میان ندارد

از بس دهن تو تنگدست است
نام ار بودش نشان ندارد

دل بی آبست و دیده ویران
بیمایه غم دکان ندارد

در باغ جهان دهان خندان
دیدم گل زعفران ندارد

او را هم از آن میان خبر نیست
زان گم شده کس نشان ندارد

افسانه وصل چیست دانی
بامیست که نردبان ندارد

در حشر دگر زما چه خواهند
غارت زده ارمغان ندارد

راحت مطلب کلیم از چرخ
چیزیست که آسمان ندارد
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.