هوش مصنوعی: متن بالا یک شعر عرفانی و اخلاقی است که بر پایه‌ی مفاهیمی مانند صبر، قناعت، آزادی، و دوری از حرص و طمع استوار است. شاعر از غم و رنج سخن می‌گوید و توصیه می‌کند که از شکایت بپرهیزیم تا گرفتاری بیشتری به سراغمان نیاید. همچنین، بر اهمیت آزادی و ارزش قناعت در زندگی تأکید دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و تمثیل‌های به کار رفته ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

غزل شمارهٔ ۱۹۱

از غمی شکوه نکن تا غم دیگر ندهند
از لب خشک مگو تا مژه تر ندهند

خوبرویان چو نشینند در ایوان غرور
منصب آینه داری بسکندر ندهند

در دیاری که رهائی زاسیری مرگست
صید تا لایق کشتن نشود سر ندهند

خط آزادی ما از غم دوران که دهد
ساقیان باده اگر تا خط ساغر ندهند

حاجت از فقر طلب روی طلب گر داری
که زیک در دهدت آنچه ز صد در ندهند

گرچه خود گشته زن حرص و طمع می گوید
مفتی شهر که یکزن بدو شوهر ندهند

جامه عرض نکویان چو درد نتوان دوخت
زانکه پیراهن گل را برفوگر ندهند

از سخن غیر زیان نفع سخنور نبود
بصدف جوهریان قیمت گوهر ندهند

در دیاریکه بود گردش آنچشم کلیم
نسبت فتنه ببدگردی اختر ندهند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.