هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر درد فراق و اشتیاق دیدار معشوق است. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند آئینه، خورشید، صراحی و... احساسات خود را بیان میکند. همچنین، اشارهای به مفاهیمی مانند نیاز و ناز، سرگشتگی و مستی عشق دارد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و عارفانه پیچیدهای است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات و استعارات نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.
غزل شمارهٔ ۲۱۰
کند گر آرزوی دیدنت آئینه جا دارد
که از خورشید رویت در برابر رونما دارد
ندارد بزم میخواران بغیر از ما تنگ ظرفی
صراحی بر رخ هر کس که می خندد بما دارد
نویسم نامه و از بسکه خون می گریم از هجرت
تو گوئی کاغذ مکتوب من رنگ حنا دارد
نشد بیروی او چشم سفید از توتیا روشن
نبیند بهره ای هرچند کاغذ توتیا دارد
زهم ربط نیاز و ناز را نتوان گسست آری
کشش باقی بود تا کاه رنگ کهربا دارد
چو سرگردان شوی از بهر روزی پا بدامان کش
کز آب و دانه این سرگشتگی را آسیا دارد
زکویت چون کلیم آمد چو مستان هر قدم افتد
نبیند پیش پا بیچاره چون رو بر قفا دارد
که از خورشید رویت در برابر رونما دارد
ندارد بزم میخواران بغیر از ما تنگ ظرفی
صراحی بر رخ هر کس که می خندد بما دارد
نویسم نامه و از بسکه خون می گریم از هجرت
تو گوئی کاغذ مکتوب من رنگ حنا دارد
نشد بیروی او چشم سفید از توتیا روشن
نبیند بهره ای هرچند کاغذ توتیا دارد
زهم ربط نیاز و ناز را نتوان گسست آری
کشش باقی بود تا کاه رنگ کهربا دارد
چو سرگردان شوی از بهر روزی پا بدامان کش
کز آب و دانه این سرگشتگی را آسیا دارد
زکویت چون کلیم آمد چو مستان هر قدم افتد
نبیند پیش پا بیچاره چون رو بر قفا دارد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.