هوش مصنوعی: این متن شعری است که از درد و رنج عشق، ناامیدی از وفاداری، و تلخی‌های زندگی سخن می‌گوید. شاعر از ناکامی‌ها، ندامت، و بی‌عدالتی شکایت دارد و گاهی به امیدواری‌های کوچک مانند لبخند شیرین یا شکر صبحگاهی اشاره می‌کند. در نهایت، از عقل و عشق به عنوان مفاهیمی پیچیده یاد می‌کند که درک آن‌ها دشوار است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و ناکامی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۲۱۴

بحال بد دل از چشم تر افتاد
سیه گردد چو در آب اخگر افتاد

تو گر با این لب شیرین بخندی
بشیر صبح خواهد شکر افتاد

چه خواری کز وفاداری ندیدم
کنم صد شکر کز عالم بر افتاد

هنر کم ورز گیتی باغبانیست
که خواهان نهال بی بر افتاد

ز کوکب جز سیه روزی ندیدم
خوشا بختی که او بی اختر افتاد

گزیدم بند بند نیشکر را
سرانگشت ندامت خوشتر افتاد

حدیث عقل و عشق از من چه پرسی
چراغی بود با صر صر در افتاد

چه چسبانست با دل صحبت عشق
بدست طفل، مرغ بی پر افتاد

کلیم آخر ز بیداد که نالیم
بکشت ما گذار لشکر افتاد
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.