هوش مصنوعی: این شعر به بیان دردها و رنج‌های درونی انسان می‌پردازد و از نبود آرامش، سختی‌های راه زندگی و ناامیدی‌ها سخن می‌گوید. شاعر از تنهایی، سختی‌های معیشت و نبود شنونده‌ای برای دردهایش شکایت دارد و جهان را مکانی سخت و ناعادلانه توصیف می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، لحن غمگین و ناامیدانه‌ی شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۲۲۲

گر شبی دیده خونفشان نبود
آب در جوی کهکشان نبود

از دل ما نرفت آبله ها
ریگ صحرای غم روان نبود

هر کسی سالک ره دل نیست
راه دل راه کاروان نبود

تا سحر آرزو ببر دارد
کمری را که در میان نبود

تا زبان بسته ایم می فهمیم
سخنی را که بر زبان نبود

پس زانوی فکر مملکتی است
که در اقلیم این جهان نبود

طبق رزق صاحبان سخن
زیر سرپوش آسمان نبود

غیر حرف سبک نمی شنوم
وای بر گوشم ار گران نبود

روزیم همچو دام ماهی نیست
لقمه ای کش صد استخوان نبود

در گلستان دهر غیرکلیم
بلبل موسم خزان نبود

بحر این شعر تنگ می دانست
جای غواص اندر آن نبود

خویشتن را سبک زبحر خفیف
نکنم طرح گر گران نبود
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.