هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که از عشق و وفاداری، صبر و توکل، و همچنین از ناپایداری دنیا و نیاز به توبه سخن می‌گوید. شاعر از عشق به معشوق، رنج‌های ناشی از آن، و اهمیت توکل به خدا صحبت می‌کند. همچنین، به زیبایی‌های طبیعت مانند گل و بلبل اشاره شده و از ضرورت توبه در زمان مناسب یاد می‌شود.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعاره‌های به کار رفته ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۲۳۶

چنان ز عکس رخ دوست دیده پرگل شد
که شاخ هر مژه آرامگاه بلبل شد

چه لازمست چنان مشق سرگرانی کرد
که یک نفس نتوان غافل از تغافل شد

چو مار بر سر گنجش اگر بود مسکن
گداست مرد اگر عاری از توکل شد

که همچو تیر هوائی بخویش رفعت بست
که نه ترقی او مایه تنزل شد

گلی که بوی وفائی درین چمن ندهد
بقدر کم ز خس آشیان بلبل شد

غلط بود که کند صبر کارها بمراد
بمن که دشمن غالب شده از تحمل شد

بلا به چاره گران تند و تلخ بیشتر است
که زور سیل همه صرف کندن پل شد

کلیم توبه اگر می کنی بیا، وقتست
ز توبه توبه کن اکنون که موسم گل شد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.