هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غمگین از عشق نافرجام، رنج‌های عاشق و احساس بی‌پناهی سخن می‌گوید. شاعر از شکست‌های عشقی، درد فراق و ناتوانی در بیان احساساتش می‌نالد. تصاویری مانند شکسته‌پایی، سرهای خار، خون جاری و کاغذ پراکنده در باد، بر عمق غم و اندوه او تأکید دارند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مضامین عاطفی عمیق و غمگین است که درک آن به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۵۰

بپرسش آمد و عاشق همین دو دم دارد
شکسته پای بمقصود یک قدم دارد

ز راز خاطر هم آگهیم و سینه ما
ز کاوش مژه چون سبحه ره بهم دارد

ز نقش پای بیابان نورد غم پیداست
نشان هر سر خاری که در قدم دارد

سخن زمن نتراود چو سینه چاک نیم
همیشه نال تنم عادت قلم دارد

جدا زکوی تو خونم سبیل شد چکنم
که مرغ ایمنی از پرتو حرم دارد

روان چو کاغذ بادش کنم نه پیچیده
زبسکه دیده ام از خون دیده نم دارد

بغیر خون نتراود ز نامه های کلیم
بکف مگر زنی تیر او قلم دارد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.