هوش مصنوعی:
این شعر از حافظ، غزلی عاشقانه و پر از استعارههای زیبا است که در آن شاعر از عشق، درد فراق، و رنجهای دل سخن میگوید. او از سوختن در راه معشوق، حیرت از زیباییهای جهان بدون حضور یار، و ناامیدی از بازگشت به وطن میسراید. همچنین، اشارهای به سختیهای زندگی و ناامیدی از تغییر شرایط دارد.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و استعارههای پیچیده است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از ابیات حاوی مضامین غمانگیز و ناامیدی هستند که ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
غزل شمارهٔ ۲۶۳
آن گرم خو بسوز دل ما رسیده بود
خوناب این کباب بر آتش چکیده بود
در گلستان بیاد دهان تو غنچه را
امسال باغبان همه نشکفته چیده بود
همچون چراغ روز براه تو سوختیم
لخت جگر که انجمن افروز دیده بود
بیروی تو ز دیدن گل چشم حیرتم
افکارتر ز گوش نصیحت شنیده بود
چون گوهرم بسوی وطن بازگشت نیست
این مرغ از آشیان به چه طالع بریده بود
ایدل ز سخت گیری صیاد ما مپرس
آنرا که بست رشته بپا پا بریده بود
می خواست جای خار دگر واکند کلیم
خار غم ترا اگر از پا کشیده بود
خوناب این کباب بر آتش چکیده بود
در گلستان بیاد دهان تو غنچه را
امسال باغبان همه نشکفته چیده بود
همچون چراغ روز براه تو سوختیم
لخت جگر که انجمن افروز دیده بود
بیروی تو ز دیدن گل چشم حیرتم
افکارتر ز گوش نصیحت شنیده بود
چون گوهرم بسوی وطن بازگشت نیست
این مرغ از آشیان به چه طالع بریده بود
ایدل ز سخت گیری صیاد ما مپرس
آنرا که بست رشته بپا پا بریده بود
می خواست جای خار دگر واکند کلیم
خار غم ترا اگر از پا کشیده بود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.