هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر درد و غم ناشی از جدایی از وطن و عزیزان است. شاعر با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند اشک، سیل، داغ و ابر، احساسات عمیق خود را از فراق و اندوه توصیف میکند. او از زبان بسته و چشمان اشکبار خود میگوید که قادر به بیان کامل دردهایش نیست. همچنین، اشارهای به رشک و وفا دارد و از جامههای کهنه به عنوان نمادی از دردهای دیرینه یاد میکند.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مضامین عمیق عاطفی و اجتماعی مانند جدایی، درد فراق و وطنپرستی است که درک آن برای مخاطبان با سن کمتر دشوار بوده و نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال نامفهوم باشد.
غزل شمارهٔ ۲۶۹
اشک دمی جدائی از خانه تن نمی کند
سیل خراب می کند لیک وطن نمی کند
بار غم فراق تو بسکه شکسته پیکرم
داغ بسینه ام کنون تکیه بمن نمی کند
آه زشرح حال ما بسته زبان خویشرا
دیده بطفل اشک خود هیچ سخن نمی کند
گرد هلال رشک تو بسکه گرفته روی گل
ابر وفا بشستن روی چمن نمی کند
روی شناس درد و غم ساخته خوش لباسیم
زانکه تنم زداغ تو جامه کهن نمی کند
چشم سخنور ترا تا بنظر نیاورد
طبع کلیم هیچگه فکر سخن نمی کند
سیل خراب می کند لیک وطن نمی کند
بار غم فراق تو بسکه شکسته پیکرم
داغ بسینه ام کنون تکیه بمن نمی کند
آه زشرح حال ما بسته زبان خویشرا
دیده بطفل اشک خود هیچ سخن نمی کند
گرد هلال رشک تو بسکه گرفته روی گل
ابر وفا بشستن روی چمن نمی کند
روی شناس درد و غم ساخته خوش لباسیم
زانکه تنم زداغ تو جامه کهن نمی کند
چشم سخنور ترا تا بنظر نیاورد
طبع کلیم هیچگه فکر سخن نمی کند
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.