هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به بیان احساسات عمیق عاشقانه و فلسفی میپردازد. شاعر از عشق، رنجهای زندگی، ناامیدی و جستجوی معنا سخن میگوید. او از طبیعت و عناصر آن مانند گل، سبزه، دریا و خورشید به عنوان نمادهایی برای بیان احساسات خود استفاده میکند. همچنین، به مفاهیمی مانند عشق، طلب، رنج و گذر عمر اشاره دارد.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و ناامیدی نیاز به بلوغ فکری دارند.
غزل شمارهٔ ۲۷۶
بی باده دل ز سیر چمن وا نمی شود
گل جانشین سبزه مینا نمی شود
آن دیده نیست رخنه ویرانه تن است
چشمی که محو آن قد رعنا نمی شود
عاشق بنور عشق کند جلوه ظهور
بی آفتاب ذره هویدا نمی شود
چسبیده اند مرده دلان بر نعیم دهر
صورت جدا به تیغ ز دیبا نمی شود
پای طلب ز آبله پوشیده بهترست
پای برهنه بادیه پیما نمی شود
ساحل ز پیش لطمه دریا کجا رود
روتافتن ز عشق تو از ما نمی شود
خارا بشیشه، شعله بخاشاک صلح کرد
وان شوخ جنگجوی بماوا نمی شود
عمرم تمام صرف غم روزگار شد
وضع جهان هنوز گوارا نمی شود
فیضی اگر بکس رسد از اغنیا چرا
بی آب کس مسافر دریا نمی شود
آواز آب غم ز دلم می برد کلیم
بی هایهای گریه دلم وا نمی شود
گل جانشین سبزه مینا نمی شود
آن دیده نیست رخنه ویرانه تن است
چشمی که محو آن قد رعنا نمی شود
عاشق بنور عشق کند جلوه ظهور
بی آفتاب ذره هویدا نمی شود
چسبیده اند مرده دلان بر نعیم دهر
صورت جدا به تیغ ز دیبا نمی شود
پای طلب ز آبله پوشیده بهترست
پای برهنه بادیه پیما نمی شود
ساحل ز پیش لطمه دریا کجا رود
روتافتن ز عشق تو از ما نمی شود
خارا بشیشه، شعله بخاشاک صلح کرد
وان شوخ جنگجوی بماوا نمی شود
عمرم تمام صرف غم روزگار شد
وضع جهان هنوز گوارا نمی شود
فیضی اگر بکس رسد از اغنیا چرا
بی آب کس مسافر دریا نمی شود
آواز آب غم ز دلم می برد کلیم
بی هایهای گریه دلم وا نمی شود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.