هوش مصنوعی: این شعر از درد هجران، عشق نافرجام و رنج‌های عاطفی سخن می‌گوید. شاعر از غم‌هایش می‌نالد و از بی‌عدالتی‌های روزگار شکایت دارد. او از عشقی می‌گوید که به جای شادی، درد و رنج به همراه آورده است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاطفی عمیق و غمگین است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک یا مناسب نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی ممکن است برای سنین پایین‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۷۷

بدلم اینهمه پیکان ستم بار نبود
گره غنچه گران بر دل گلزار نبود

دل و جان صبر و شکیب از شب هجرت چه کشد
داغ آسایش بختیم که بیدار نبود

شرح هجران تو میکرد بنامت چو رسید
خامه را با دو زبان قوت گفتار نبود

در ازل دشمن سامان شده ویرانه ما
در اگر بود درین غمکده دیوار نبود

عشق جائی که صف آراست بخونریزی من
خنده از بیم بلا بر لب سوفار نبود

کس ندانست که چشم توجه بیماری داشت
که دوایش بجز از مستی سرشار نبود

بر سرم بخت ز گلزار جهان چونگل شمع
نزد آن گل که وبال سرو دستار نبود

ثمر نخل وجودم همه اشکست کلیم
چکنم شعله بغیر از شررش بار نبود
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.