هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، بیانگر نگرش رندانه و عارفانه به زندگی است. شاعر از بی‌اعتباری دنیا، ناپایداری روزگار و بی‌وفایی مردم می‌گوید. او با اشاره به مفاهیمی مانند می‌نوشی، دیوانگی و عشق، بر بی‌قید بودن به مادیات و پذیرش زندگی با تمام فراز و نشیب‌هایش تأکید دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، اشاره به می‌نوشی و مفاهیم رندانه ممکن است نیاز به درک بالاتری از ادبیات و فرهنگ داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۲۸۰

میخانه چو من رند نکو نام ندارد
از می کشیم شکوه لب جام ندارد

از ثابت و سیاره گردون بحذر باش
کاین مزرعه یکدانه بیدام ندارد

هر سنگ که خورد از کف اطفال نگهداشت
دیوانه مگو فکر سرانجام ندارد

پیوستگی مقصدم از پا ننشاند
گر موج بساحل رسد آرام ندارد

در چارسوی دهر خریدار وفا نیست
با آنکه متاعیست که ایام ندارد

از او سر اگر رنجه شود تلخ نگوید
همچون لب ساغر لب دشنام ندارد

در زلف دل سوخته ام بهر چه بندی
این مرغ کباب آگهی از دام ندارد

آمد بسر شکر کلیم از پس شکوه
برگشت از آن راه که انجام ندارد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.