هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به موضوعاتی مانند غم، رنج، صبر، عشق و فلسفه زندگی میپردازد. شاعر از دردها و سختیهای زندگی سخن میگوید و بیان میکند که چگونه میتوان با این مشکلات روبرو شد و حتی از آنها درس گرفت. همچنین، اشارههایی به مفاهیم عرفانی و اخلاقی مانند وفا، حقطلبی و پذیرش تقدیر دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان کمسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند غم و رنج نیاز به بلوغ فکری برای درک و تحلیل دارند.
غزل شمارهٔ ۲۸۲
چند دل تلخی غم را شکرستان داند
خاک را بر سر سودازده سامان داند
گر حق راه طلب را بشناسد سالک
دیده را خاتم انگشت مغیلان داند
هر که سوداگر کالای وفا شد باید
که کسادی را آرایش دکان داند
جاهل ار خود را دانسته بچاه اندازد
از جفای فلک و گردش دوران داند
هر کرا تنگدلی عینک بینائی داد
صبح را تیره تر از شام غریبان داند
دل که از چاشنی درد خبردار بود
پاس غمهای ترا خدمت مهمان داند
پند گو ترک من غمزده نتواند کرد
وز بهشتی چو تو قطع نظر آسان داند
مرد بیداد کلیم است که بر تارک خویش
سایه تیغ ترا سنبل و ریحان داند
خاک را بر سر سودازده سامان داند
گر حق راه طلب را بشناسد سالک
دیده را خاتم انگشت مغیلان داند
هر که سوداگر کالای وفا شد باید
که کسادی را آرایش دکان داند
جاهل ار خود را دانسته بچاه اندازد
از جفای فلک و گردش دوران داند
هر کرا تنگدلی عینک بینائی داد
صبح را تیره تر از شام غریبان داند
دل که از چاشنی درد خبردار بود
پاس غمهای ترا خدمت مهمان داند
پند گو ترک من غمزده نتواند کرد
وز بهشتی چو تو قطع نظر آسان داند
مرد بیداد کلیم است که بر تارک خویش
سایه تیغ ترا سنبل و ریحان داند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.