هوش مصنوعی: این شعر از عشق ناکام، رنج دوری، و دردهای روحی سخن می‌گوید. شاعر از حسرت دیدار، بی‌صبری، و تلخی‌های زندگی می‌نالد و تصاویری از ناامیدی، مرگ، و رنج عشق را به تصویر می‌کشد. همچنین، اشاره‌هایی به ناپایداری زندگی و تأثیر اندوه بر روح انسان دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، همراه با مضامین غم‌انگیز و پیچیده، درک این شعر را برای مخاطبان جوان‌تر دشوار می‌سازد. همچنین، برخی اشارات به مرگ و رنج ممکن است برای سنین پایین‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۲۸۷

بکن بیخ صبوری حسرت دیدار می آرد
چو میرد باغبان این نخل برگ و بار می آرد

کدورت می فزاید جام خاکی، حیرتی دارم
که این آئینه چون بی نم بود زنگار می آرد

دلی دارم چنان بیگانه از عشرت که در گلشن
پی نظاره گل روی در دیوار می آرد

دیاری کش تو بی پروا طبیب دردمندانی
اجل از رحم شربت بر سر بیمار می آرد

نصیبم نیست شهد راحتی بی زهر اندوهی
صبا بوی گل گر آورد با خار می آرد

کلیم از گریه گفتم آبروئی رو دهد ما را
چه دانستم که اشک آتش بروی کار می آرد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.