هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از درد فراق، عشق و رنج‌های عاشق سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از استعاره‌هایی مانند تیر، باده، و خاک، احساسات عمیق خود را بیان می‌کند. همچنین، اشاره‌هایی به صبر، تسلیم و عشق الهی دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.

غزل شمارهٔ ۲۹۲

هر زخم که خدنگ تو زیب نشان شود
چشمی دگر براه خدنگت عیان شود

یارم بخشم رفته اگر عمر رفته است
چندان نمی رود که ز چشمم نهان شود

واصل ز حرف چون و چرا بسته است لب
چون ره تمام گشت جرس بیزبان شود

خاکش بسر که گریه بیحاصل منست
آن باده ایکه بر دل مینا گران شود

خاطر نشان شود بتو تأثیر تیر آه
روزیکه پشت طاقت عاشق کمان شود

طفلی که سینه شانه شد از زخم خط او
چندان نکرده مشق که دستش روان شود

خوش می برد رسائی زلف تو کار پیش
زیبد که حلقه اش کمر آن میان شود

افتاده را بچشم حقارت مبین که خاک
گر سر کشد غبار دل آسمان شود

کردی کلیم قافله اشک را روان
کو لخت دل که آتش این کاروان شود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.