هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، بیانگر درد و رنج شاعر از فراق و دوری از معشوق است. او از ناله‌های بی‌ثمر، اشک‌های بی‌پایان، و اضطراب ناشی از این جدایی می‌گوید. همچنین، شاعر به مسائل اجتماعی مانند دشمنی با اهل هنر و بی‌عدالتی‌های جهان اشاره می‌کند. در نهایت، او از صبر و شکیبایی در برابر این مصائب سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اجتماعی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از ابیات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۳۰۲

ایدل ز نخل ناله و آهت ثمر چه شد
وز تخم اشک ریزی پیوسته بر چه شد

ای همنشین بگوی تو خود گر چو من نه ای
کز دیدنش زهوش چو رفتی دگر چه شد

پیوسته در کنار منست و ز اضطراب
فرصت نمی شود که بپرسم کمر چه شد

تا از صدف جدا شده در زر نشسته است
گر از وطن برید زیان گهر چه شد

صد ره سفر بملک جنون کردی و هنوز
ای دل بجاست عقل تو سود سفر چه شد

چیزی بهای خصمی این ناکسان مده
گردون که هست دشمن اهل هنر چه شد

چون بر تو روشن است چگویم ز حال دل
گفتن چه احتیاج که شمع سحر چه شد

نگرفت کس ز سینه صد چاک من خبر
آری کرا غمست که زخم سپر چه شد

زآمیزش چو شیر و شکر با مراد دل
موئی چو شیر مانده ندانم شکر چه شد

داریم ای کلیم دل و دین و صبر و هوش
گر در بهای بوسه ندادیم زر چه شد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.