هوش مصنوعی: این متن شعری با مضامین فلسفی و اخلاقی است که به ناپایداری دنیا، بی‌وفایی آن، اهمیت قناعت، و تأثیرات شوق و غم در زندگی می‌پردازد. همچنین، مفاهیمی مانند صبر، خرد، و غیرت را بررسی می‌کند و با تصاویر شاعرانه مانند سیل، آتش، و نقش قمار، ناپایداری زندگی را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و اخلاقی است که درک آن‌ها نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از اشارات مانند قمار و غمزه‌ی جهانسوز ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۳۲۲

وقتی زبار هستی چیزی بجا نماند
کز تو بره نشانی از نقش پا نماند

دنیا ز سخت گیری هرگز بکس نپاید
هرچند بفشری مشت رنگ حنا نماند

در راه بی ثباتی، شادی و غم رفیقند
بر سر گلی نپاید خاری بپا نماند

صبر و خرد بیکدل با شوق او نگنجند
چون سیل میهمان شد کس در سرا نماند

اکسیر سیرچشمی، خاک سیه کند زر
غیرت چو کامل افتد، کس بینوا نماند

نقش قمار طالع، گر اینچنین نشیند
غیر از نشان دندان، در دست و پا نماند

آن غمزه جهانسوز، پروای کس ندارد
آتش چه باک دارد، گر بوریا نماند

ناداری قناعت، همسر بملک داراست
این جوی آب باریک، از سیل وا نماند

باشد کلیم خاموش، پیوسته با دل پر
جامی که گشت لبریز، با او صدا نماند
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۲۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.