هوش مصنوعی: این متن به بیان دردها و رنج‌های زندگی، ناامیدی از عدالت و بی‌تأثیری تلاش‌ها می‌پردازد. شاعر از بی‌وفایی دنیا، ظلم و ستم، و بی‌ثمر بودن تلاش‌هایش شکایت می‌کند و به ناامیدی و یأس خود اشاره دارد.
رده سنی: 18+ متن دارای مضامین عمیق فلسفی و اجتماعی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، لحن یأس‌آلود و انتقادی آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۳۴۹

اگر چه نخل هنر را ثمر نمی باشد
ز سنگ بدگهران بیخطر نمی باشد

زآه خلق بپرهیز کاینه است گواه
که در زمانه دم بی اثر نمی باشد

درین محیط گر از سود چشم می پوشی
سفینه را ز شکستن خطر نمی باشد

بهر که سینه صد چاک را نمودم گفت
برو که مرهم زخم سپر نمی باشد

سپهر تا پدری می کند نمی بینم
پسر که تشنه خون پدر نمی باشد

دل آن بود که نجوید زتیغ جور پناه
دمی که سینه سپر شد جگر نمی باشد

زتیغ خط بمزار شهید خویش کشد
ستیزه جوئی ازین بیشتر نمی باشد

بنزد پایه شناسان بلند پروازی
بغیر ریختن بال و پر نمی باشد

زهوش رفته دل ما بخود نیاید باز
باین درازی عمر سفر نمی باشد

سرم ز پنبه مینا سبکترست کلیم
که مغز در سرم از دردسر نمی باشد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۴۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.