هوش مصنوعی: این شعر از حسرت و ناتوانی در رسیدن به آرزوها و اهداف سخن می‌گوید. شاعر از ضعف و ناتوانی خود در برابر مشکلات و موانع زندگی می‌نالد و احساس می‌کند که تلاش‌هایش بی‌ثمر است. همچنین، او از دوری از معشوق و نرسیدن به وصال او شکایت دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، لحن حسرت‌بار و ناامیدانه‌ی شعر ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۳۵۲

بسمل ز تیغ او بطپیدن نمی رسد
از کشتگان کفن ببریدن نمی رسد

چون خنده گلست زبس ضعف ناله ام
کز لب چو بگذرد بشنیدن نمی رسد

گر پاشکسته نیستی این راه سر مکن
رهرو بکام دل بدویدن نمی رسد

از بسکه برق تشنه لب آب و خاک اوست
کشت امید ما بدمیدن نمی رسد

جائیکه نرگس تو بود نوبهار را
در چشم لاله سرمه کشیدن نمی رسد

گوش گران پیکر دهریم و نزد ما
پیغام آشنا برسیدن نمی رسد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.