هوش مصنوعی: این متن شعری است که از عشق، رنج‌های آن، و تضادهای زندگی سخن می‌گوید. شاعر از غرور، عشق نافرجام، رنج‌های عاشق، و ناامیدی‌های زندگی می‌گوید و با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند گل و خار، خورشید و مدعی، و طوطی و شکر، احساسات عمیق خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اشارات به رنج و ناامیدی نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۳۵۶

اجتناب از آهم آن مغرور خود سر می کند
پادشاهست احتراز از گرد لشکر می کند

بر تن غم پرور عاشق نشان بوریا
از برای خط زخمش کار مسطر می کند

ترک آسایش اگر لذت ندارد پس چرا
گل بآن نازک تنی از خار بستر می کند

دل زسر قسمتم خون شد که در یک بوستان
این بسر گل می زند آن خاک بر سر می کند

عقل اگر داری بچشم کم مبین دیوانه را
یکتن اقلیم بیابان را مسخر می کند

مقصدی نایاب را در پیش دارد زلف او
از کنار عارضش راه کمر سر می کند

گر بخورشیدش بسنجم زین تلافی می سزد
مدعی را در وفا با من برابر می کند

گر ندامت دارم از شیرین سخن بودن بجاست
این شکر منقار طوطی را بخون تر می کند

دیده بی آب ما دارد کلیم از دل غبار
مفلس آری شکوه دایم از توانگر می کند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.