هوش مصنوعی: این متن شعری است که به بیان احساسات غم‌انگیز، سرگشتگی و ناامیدی می‌پردازد. شاعر از درد دل، دوری از وطن، بی‌پناهی و ناتوانی در رسیدن به آرزوها سخن می‌گوید. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیمی مانند عشق، زمانه و فقر دارد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، لحن غمگین و ناامیدانه‌ی آن نیاز به بلوغ فکری برای درک مناسب دارد.

غزل شمارهٔ ۳۶۷

وصلت غبار غم ز دل ما نمی برد
می صیقلست و زنگ ز مینا نمی برد

سرگشتگی بچرخ مرا تا نیاورد
نک گردباد راه بصحرا نمی برد

آخر زدست شوخی طفلان گریختیم
جائیکه اشک پی بسر ما نمی برد

شهرت بهر چه یار شد آفت باو رسید
رشکی دلم بعزلت عنقا نمی برد

زینسانکه از وطن همه طبعی رمیده است
صورت عجب که رخت زدیبا نمی برد

ایمن نمی شود ز شبیخون گریه ام
سیلاب تا پناه بدریا نمی برد

بهر عصای راه عدم ناتوان عشق
جز آرزوی آن قد و بالا نمی برد

مکتوب را زدرد دل از بس گران کنم
گر سیل نامه بر شود آنرا نمی برد

قانون گردباد بود روزگار را
جز خار و خس زمانه ببالا نمی برد

هرگز کلیم آرزوی کام هم نکرد
ناموس فقر را ز تمنا نمی برد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۶۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.