هوش مصنوعی:
این شعر از کلیم کاشانی، بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره ناکامیها، دردهای عاطفی و آرزوهای برآورده نشده است. شاعر از ناپایداری دنیا، بیاعتنایی روزگار و رنجهای عشق شکایت میکند و در عین حال به امیدواری و آرزوی وصال اشاره میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، همراه با مضامین فلسفی، درک این شعر را برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب میسازد. همچنین، برخی از اشارات عاطفی و انتزاعی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد.
غزل شمارهٔ ۳۶۸
گردون بشیشه تهیم سنگ کین زند
طالع بشمع کشته من آستین زند
مقبول روزگار نگشتیم و ایمنیم
ما را که برنداشته چون بر زمین زند
چاک دلم نه بخیه مرهم کند قبول
بر هر دو پشت دست چو نقش نگین زند
همچون حباب ذوق خموش کسی که یافت
گر دم زند نخست دم واپسین زند
در محفلیکه تازه در آئی گرفته باش
اول بباغ غنچه گره بر جبین زند
تا رفته ام ز بزم تو بر در نشسته ام
بیتاب شوق بر در صلح اینچنین زند
امروز آرزوی جهان در کنار اوست
خوشوقت آنکه دست بدامان زین زند
شاید که حال دل قدری به شود کلیم
گر بار شیشه دل ما بر زمین زند
طالع بشمع کشته من آستین زند
مقبول روزگار نگشتیم و ایمنیم
ما را که برنداشته چون بر زمین زند
چاک دلم نه بخیه مرهم کند قبول
بر هر دو پشت دست چو نقش نگین زند
همچون حباب ذوق خموش کسی که یافت
گر دم زند نخست دم واپسین زند
در محفلیکه تازه در آئی گرفته باش
اول بباغ غنچه گره بر جبین زند
تا رفته ام ز بزم تو بر در نشسته ام
بیتاب شوق بر در صلح اینچنین زند
امروز آرزوی جهان در کنار اوست
خوشوقت آنکه دست بدامان زین زند
شاید که حال دل قدری به شود کلیم
گر بار شیشه دل ما بر زمین زند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۶۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.