هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عارفانه از درد عشق و فراق سخن میگوید. شاعر از رنجهای عشق، بیقراری و اشتیاق به معشوق مینویسد و تأکید میکند که جز عشق او چیزی ندارد. همچنین، از ناامیدی و دوری از معشوق و بیوفایی روزگار شکایت میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد فراق و ناامیدی ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال سنگین باشد.
غزل شمارهٔ ۳۷۴
از لذت جور تو خبردار نباشد
زخمی که لبش بر لب سوفار نباشد
چشمان توام تشنه بخونند مبادا
این شربت کم بخش دو بیمار نباشد
بیروی تو چشم از همه بستم که ندیدم
عکسی که برین آینه زنگار نباشد
واپس ترم از سایه در آن کوی که هرگز
از ناکسیم جا پس دیوار نباشد
جز مهر توام نیست متاعی وزغیرت
جائی بفروشم که خریدار نباشد
مجنون نتوان بود بژولیدگی موی
مستی به پریشانی دستار نباشد
یک ناله بانگیز نخیزد ز رگ دل
ابروی تو گر ناخن این تار نباشد
زنهار کلیم از مدد بخت بپرهیز
این بخت همان به که بکس یار نباشد
زخمی که لبش بر لب سوفار نباشد
چشمان توام تشنه بخونند مبادا
این شربت کم بخش دو بیمار نباشد
بیروی تو چشم از همه بستم که ندیدم
عکسی که برین آینه زنگار نباشد
واپس ترم از سایه در آن کوی که هرگز
از ناکسیم جا پس دیوار نباشد
جز مهر توام نیست متاعی وزغیرت
جائی بفروشم که خریدار نباشد
مجنون نتوان بود بژولیدگی موی
مستی به پریشانی دستار نباشد
یک ناله بانگیز نخیزد ز رگ دل
ابروی تو گر ناخن این تار نباشد
زنهار کلیم از مدد بخت بپرهیز
این بخت همان به که بکس یار نباشد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۷۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.