هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که از مفاهیمی مانند عشق، جذبۀ معشوق، رنج عاشق و بی‌قراری او سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند بلبل و گل، میکده و باده، و زلف معشوق، احساسات عمیق خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات ممکن است برای کودکان قابل‌درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۳۸۴

کشش اوست که ما را به سر کار برد
بلبل از نکهت گل راه به گلزار برد

بر در میکده مستی به ترنم می گفت
باده آبیست که از آینه زنگار برد

سود این داد و ستد چیست که در خلوت قرب
فرصت حرف دهد قوت گفتار برد

استخوانم نشود پیش خدنگ تو سفید
گر نه زخمم گرو خنده ز سوفار برد

یک چمن آب خورد از عرق خجلت گل
نکهت زلف تو گر باد به گلزار برد

مژه را داد ز کف چشم تو در آخر حسن
ترک مفلس چو شود تیغ به بازار برد

شور بختیم و شهید لب او کاش کسی
استخوان های مرا سوی نمک زار برد

تاب بیداد کلیم این همه چون می آرد
گر نه دل می دهدش آن که دل از کار برد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۸۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.