هوش مصنوعی: این متن شعری است که به موضوعاتی مانند عشق، رنج، جنگ، حسد، و تقدیر می‌پردازد. شاعر از دردها و داغ‌های عشق و زندگی سخن می‌گوید و به مفاهیمی مانند تقدیر، بخت، و چاره‌ناپذیری رنج اشاره می‌کند. همچنین، از عناصری مانند سپر، خون، و طاووس برای بیان مفاهیم عمیق استفاده شده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق و گاه تلخ مانند جنگ، خونریزی، و رنج عشق است که درک آن‌ها برای مخاطبان کم‌سن‌وسال دشوار بوده و ممکن است مناسب نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مضامین فلسفی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۳۹۱

سر سودازدگان جنگ به افسر دارد
سپر داغ از آنست که بر سر دارد

فرش ره کرده رخ زرد مرا خواری عشق
این زری نیستکه از خاک کسش بر دارد

دامنش سد سکندر بره وصل شود
عاشق بی زر اگر بخت سکندر دارد

هر که از داغ حسد بر دل او مهری هست
محضر ریختن خون برادر دارد

چاره ای نیست به از گردش ساغر او را
تلخ عیشی که غم از گردش اختر دارد

پنبه های صدف گوش درین قحط تمیز
نزد ابنای زمان عزت گوهر دارد

دعوی داغ نزاری بودش با تن ما
پر طاووس که صد مهر به محضر دارد

دل ز هم صحبتی دیده ز خون گشت تهی
می در آن شیشه نماند که دو ساغر دارد

باطن هر که منور شود از آتش عشق
می توان یافت که چون شمع چه بر سر دارد

خضر این بادیه را چند نشانست کلیم
اول آن کو قدم آبله پرور دارد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۹۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.