هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی مانند عشق، اندوه، تنهایی و ناامیدی می‌پردازد. شاعر از اشک، سفر پریشان، سرمایه‌ی بی‌ثمر و دل دیوانه سخن می‌گوید و احساسات عمیق و تلخ خود را بیان می‌کند. همچنین، اشاراتی به مفاهیمی مانند وصال، طرب، و ویرانی دارد که همگی بازتابی از حالات درونی او هستند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاطفی عمیق و گاهی تلخ است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و عرفانی موجود در شعر نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۴۰۰

چون اشک پریشان سفری را چه کند کس
سرمایه هر شور و شری را چکند کس

دکان بچه کار آید اگر مایه نباشد
بیدجله خون چشم تری را چکند کس

اشک آمد و بینائیم از دیده برون شد
همخانگی پرده دری را چکند کس

از روشنی شمع وصال تو گذشتیم
خود گو که فروغ شرریرا چکند کس

آئینه غبار از نفس ما نپذیرد
زینگونه دم بی اثری را چکند کس

هر دم دل دیوانه ما در خم زلفیست
سودازده دربدری را چکند کس

آید چو خیالت کنم از سینه برون دل
در بزم طرب نوحه گری را چکند کس

یاری زخط و خال چه خواهی پی قتلم
در کشتن موری حشری را چکند کس

نقد دو جهان موسم گل قیمت می نیست
چون غنچه همین مشت زریرا چکند کس

یار این دل صد پاره کلیم از تو نگیرد
ویرانه بی بام و دری را چکند کس
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۹۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.